وخوانی سطحی در حالت پراکندگی فکر قناعت نکنید، با مفهوم ومعنای مطلب ارتباط برقرار سازید تا آنچه را که مورد نیاز است به خوبی درک کنید.
2.حجم مطالعه حواس شما را پرت نکند. مطالعه بیشتر و سریعتر تنها بهانههایی برای بیشتر دانستن است. پس ابتدا آنچه را میخواهید بدانید و بفهمید برداشت کنید و آنگاه با کلمات »سرعت» و «بیشتر» وسوسه شوید.
3. قبل از آنکه از موضوع اصلی کتاب منحرف شوید و به مطلب دیگری بپردازید، قسمتهایی را که دوست دارید به خاطر بسپارید، مشخص کنید.
4. حتما برای مطالعه خود برنامهریزی داشته باشید. این که قصد یادداشت برداری دارید یا خیر، در مورد چه موضوعی باید تمرکز کنید، چه سوالاتی در ذهن دارید که در این کتاب جواب آنها را میجویید و... همه باید از قبل برنامهریزی شده باشد.
5. باید کتابی که مطالعه میکنید مختص به خود شما باشد تا به راحتی در آن علامتگذاری و نکته نویسی کنید. استفاده از مداد یا ماژیک رنگی بهخ شما امکان میدهد تا در مراجعه مجدد به کتاب بهره بیشتر ببرید هر چند نباید این خطوط رنگی استفاده شما از سایر خطوط کتاب را کاهش دهد.
6. هنگام مطالعه همواره یک قلم در دست داشته باشید؛ زیرا مطالعه آنگاه کارآیی مطلوب مییابد که همراه با مطالعه سوالات ذهن خود را با آموزههای کتاب تطبیق دهید و در حاشیه آن یادداشت کنید.
7. میان مطالعه و سایر کارهای خودتعادلی به وجود آورید که هم از خواندن خسته و دلزده نشوید و هم تجربه و عمل را به بهرهورزی مطالعه خود بیفزاید.
8. مطالعه پراکنده با موضوعات متنافر و متناقض موجب کاهش بهرهوری شما میشود، حتیالامکان در نوع کتابی که برای مطالعه انتخاب میکنید مطالعات قبلی خود را در نظر آوردی تا نظم فکری شما به هم نخورد.
9. اگر بتوانید از هر کتابی که میخوانید نکات مهم و کلیدی آن را خلاصه برداری کنید، بر کارآیی ماطلعه شما میآفزاید این راهکار آنگاه ارزشمندتر میشود که خواننده به زبان و عبارات خودش مطالب را یادداشت کند.
10. به یاد داشته باشید علاقه و انگیزه در مورد مطلبی که برای مطالعه انتخاب کردهاید به بهرهوری شما از آنچه میخوانید بسیار میافزاید.
11. گاه مقرر ساختن یک پاداش مشروط برای مطالعه حجم خاصی از کتاب به هیجان و لذت مطالعه میافزاید و نوعی اثر تشویقی بر فرد میگذارد این پاداشها میتواند دیدن یک برنامه تلویزیونی، رفتن به مکانی خاص، انجام یک فعالیت مورد علاقه یا حتی خوردن یک خوراکی محبوب باشد مشروط بر آن که میزان تعیین شده مطالعه شده باشد.
12. رنگ کاغذ، رنگ قلم، نحوه نشستن، فاصله چشم با کتاب، نور محیط و سایر شرایط مکانی نیز همان گونه که میدانید در کارآیی مطالعه شما کاملا موثر است.
1.دکتر فیل ریس پیشنهاد میکند، اگر قصد دارید سرعت مطالعه را افزایش دهید حتما ابتدا به فهرست مندرجات کتاب نظری دقیق بیندازید تا کلیت کتاب را به دست آورید 2. تندخوانی همیشه مناسب نیست، در مطالبی که به تعمق و تأمل نیاز دارد اصلا نباید به کار گرفته شود.
3. مغز ما همیشه تندتر از بیان ما کلمات را دریافت میکند برای افزایش سرعت سعی کنید عادت بلندخوانی کتاب را ترک کنید.
4. تمرین کنید، به جای درک لغت به لغت یک جلمه، به درک گروه لغات عادت کنید.
5. به نظر نویسنده کتاب «تسریع در خواندن و درک» یکی از عوامل کندخوانی برگشت است یعن آنکه فرد را از میان میبرد و وقت زیادی را تلف میکند هنگام مطالعه چشم باید به طور مستقیم و به موازات صفحه حرکت کند و از پریدن به سطور بالا و پایین دوری جوید.
6. کسانی که با انگشت خود مورد مطالعه را دنبال میکنند باید این عارت را ترک گویند زیرا در تندخوانی فقط چشم کار میکند نه دست و نه زبان.
7 نویسنده کتاب «مطالعه روشمند» بر این باور است که حتی تکان دادن سر هنگام مطالعه از سرعت مطالعه میکاهد، پس بهتر است این گونه بگوییم: در تندخوانی فقط چشم کار میکند نه دست، نه زبان و نه سر. برای دیدن همه صفحه کتاب اصلا به حرکت سر نیازی نیست صفحه، خود در دامنه بینایی قرار دارد.
8. ایشان از مشکل دیگری به نام «خالیخوانی» نام میبرد که عبارتاست از سرگردانی چشم در حاشیه سفید کتاب یا لابهلای خطوط و یا هر قسمت غیر مفید صفحه، این حالت را دیدن غیر مفید نیز میگویند و موجب کاهش سرعت مطالعه می شود.
9. حتی نوع ورق زدن نیز به صرفهجویی در وقت کمک میکند، ورق زدن درست آن است که با دست چپ و از گوشه بالایی صفحه صورت گیرد و چند لحظه قبل از پایان صفحه برای ورق آماده باشد کسانی که با دست راست و از گوشه پایینی صفحه ورق میزنند، از سرعت و تمرکز خود میکاهند.
کتاب را میچشید یا میبلعید و یا ...
1.به قول آدریل جانسون، خوب کتاب خواندن را نمیتوان از خواص مادرزادی دانست. برای قرائت، بدون شک پرورش خاصی لازم است.
2-بهترین روش کتابخوانی در مجموع روشی است که خواننده در این کار بتواند زیباییهای چیزی را که میخواند دریابد و به هنگام لزوم معیب آنها را بفهمد و این البته از راه پرورش و ممارست حاصل میگردد.
3-در معانی کلماتی که برای نخستین بار به آنها برمیخورید دقت کنید بیهود تصور نکنید که سیاق مطلب آن معانی را برای ما کشف میکند. همان زمان بهترین وقت برای رفتن به سراغ فرهنگ لغت است.
4-امیل فاگه، نویسنده فرانسوی، عقیده دارد که باید در خواندن کتاب استقامت داشته باشیم، استقامت لجاجت نیست بلکه نوعی بردباری است که ذوق ما را میپرورد و درک ما را عمیق میکند.
5-مونتنی، دانشمند شهیر فرانسوی، درباره انتخاب کتاب و روش کتابخوانی نظریههایی بسیار بدیع و زیبا دارد. یکی از این عقاید آن است که برای وصول به عمق معنای یک کتاب خوب باید آن را دوباره بخوانیم و با آن تماس دائمی داشته باشیم. یک اثر پربها ما را مدتها سعادتمند میسازد. نمیتوانیم با یک بار خواندن به این درجه از خوشبختی برسیم؛ هر چند در این یک بار فوقالعاده به کار بریم.
6-همچنین وی معتقد است اگر بخواهیم از کتابی که خواندهایم نظر صائبی پیدا کنیم باید راجعبه آن گفتوگو کنیم. کتب خوب باب گفتوگوهای پرثمر را به روی ما میگشایند. این همان چیزی است که ما آن را مباحثه مینامیم.
7-در کتاب «500 نکته درباره مطالعه» آمده است که یکی از روشهای خوب مطالعه استفاده از یادداشت برداری است. فقط توجه کنید که به جای یادداشت، رونویسی نکنید! طرحهای گوناگون بریزید، نکات مهم یادداشت را برجستهتر بنویسید. اگر مطلبی را درک نمیکنید بهصورت سوال یادداشت بردارید.
8-در کتاب «روشهای تسریع درخواندن و درک» پیشنهاد شده است هنگام مطالعه ابتدا خلاصه مطلب را که اغلب در ابتدای مقاله یا کتاب آمده است بخوانید سپس عنوانها و فهرست اجمالی کتاب را مطالعه کنید. سپس چند سطر از ابتدای هر عنوان را مطالعه کنید؛ زیرا مهمترین مطالب معمولا در همین خطوط اولیه هستند. در نهایت سایر توضیحات و تفاسیر کتاب را بر اطلاعات خود بیفزایید.
9-از همان زمان مطالعه، برای به کار بستن آنچه میآموزید برنامهریزی کنید. به قول تولد: مطالعه و عمل نکردن مانند شخم زدن و بذر نپاشیدن است.
10-بیکن جمله زیبایی در این باره دارد: برخی کتب را باید چشید، بعضی دیگر را باید بلعید و قلیلی را هم باید جوید و هضم کرد!